او به زبان انگلیسی حرف میزد، آن هم با لهجه آمریکایی رایج در کشور کانادا، وقتی به همان زبان و با خوشرویی جوابش را دادم، نفس راحتی کشید و گفت: ببخشید، آقای علیبن موسیالرضا کجاست؟ میخواهم او را ببینم! به گزارش فرهنگ نیوز ، عنایات ویژه هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، زمان و مکان نمیشناسد؛ میخواهد مسیحی، یهودی یا مسلمان باشی فرقی نمیکند، چرا که او چراغ هدایت است و فطرتهای پاک را به خوبی راهنمایی میکند، کافی است که از با عمق وجود او را صدا بزنید و او را بخوانید. آنچه که در ادامه میآید شرح حال یکی از این جوانانپاک ضمیر است که با اعجاز رضوی از کانادا راهی مشهد الرضا(ع) میشود تا با محبوب خویش ملاقاتی داشته باشد، این کرامت عجیب از کتاب «کرامات امام رضا از زبان بزرگان» به نقل از حجتالاسلام والمسلمین مهدی انصاری نقل میشود: *همه چیز از جشن میلاد شروع میشود در یک شب سرد زمستانی سال 1372 وارد صحن انقلاب شدم، سرما تا عمق استخوانهای انسان نفوذ میکرد و کمتر کسی در آن شرایط از خانه خود میزد بیرون، صحن هم به طرز کم سابقهای خلوت بود، به دالانی که بین صحن انقلاب و صحن مسجد گوهرشاد وجود دارد وارد شدم، متوجه جوانی با حدود 35 سال سن شدم که چمدان مسافرتی نسبتا بزرگی در دست داشت و از یکی ـ دو نفر چیزی پرسید، ولی انگار آنها نتوانستند جوابش را بدهند. به سوی من آمد و گفت: شب بخیر آقا! به زبان انگلیسی حرف میزد، آنهم با لهجه آمریکایی رایج در کشور کانادا، وقتی به همان زبان و با خوشرویی جوابش را دادم، نفس راحتی کشید و گل از گلش شکفت. ادامه داد: ـ ببخشید! آقای علی بن موسیالرضا، کجا هستند؟ میخواهم ایشان را ببینم. راستش را بخواهید حسابی جا خوردم. پرسیدم: ـ معذرت میخواهم، ممکن است خودتان را معرفی کنید؟ ـ من دانشجوی رشته حقوق در دانشگاه تورنتوی کانادا هستم، اصالتاً لبنانیام، ولی در کانادا متولد شدهام و دینم «مسیحیت» است. ـ یعنی شما یک «مسیحی» هستید؟ ـ بله، یک مسیحی کاتولیک. با تعجب پرسیدم: ـ پس اینجا چه کار میکنید؟! ـ دعوت شدهام که آقای علیبن موسیالرضا(ع) را ملاقات کنم. ـ چه کسی شما را دعوت کرده است؟ ـ خود ایشان. دیگر حسابی گیج شده بودم، ب......در ادامه مطلب...
داشتم از حرم بیرون میومدم که خدا به برکت امام رضا علیه السلام یه درس بزرگ بهم داد : یه پیرمرد رو زمین نشته بود و با دقت و علاقه حدیثی که روی بنر نوشته شده بود یادداشت می کرد:
هر کس خود را از ما بداند اما خدا را اطاعت نکند از ما نیست. امام رضا علیه السلام
مصباح الهدی
در نگرش و روش عرفانی اهل محبت و ولاء
سخنان ارزشمند عارف واصل مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی
جهت دانلود بر روی یکی از دو لینک زیر کلیک بفرمایید.
توجه:
- فرمت کتاب PDF می باشد.
- دوستان بزرگوار، خواهش میکنم(!) این کتاب فوق العاده ارزشمند رو از دست ندید!!
- برگرفته از پایگاه اهل ولاء
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
شهیدی که امام زمان(عج) را دید
در اینجا متن وصیت نامه شهیدی را خواهید خواند که در وصیت نامه خود اعلام می نماید که موفق به دیدار حضرت صاحب الزمان (عج) شده است .این شهید که در قطعه 24 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) دفن است، روزانه توجه زائران بسیاری را از اقصی نقاط کشور و حتی دنیا به زیارت مزارش جلب می نماید.
قسمتی از وصیت نامه شهید
خدایا تو را شکر میکنم که عشق حضرت مهدی (عج) را در دل من جای دادی و خدایا تو را شکر میکنم که مرا به زیور ایمان آراستی و قبل از هر چیز لازم است از آنان که واسطه کسب معارف الهی من بوده اند از خدا برای این بزرگوران طلب اجر و علو مقام کنم و اینان بودند که قلب مرا روشن ساختند تا توانستم کلام پاک و گوهر بار امام امت،خمینی بزرگ را با تمام وجود دریابم که چه بسا دیگران را در درک کلام او عاجز میدانم خدایا این بزرگوار را برای مردم شیعه نگهدار باش.
بگذارید بعد از مرگم بدانند که همانطور که اساتید بزرگمان میگفتند:نوکر محال است صاحبش را نبیند من نیز صاحبم را، محبوبم را دیدار کردم اما افسوس که تا این لحظه که این وصیت را مینویسم دیدار مجدد او نصیبم نگشت.بدانید که امام زمانمان حی و حاضر است و او پشتیبان همه شیعیان میباشد از یاد او غافل نگردید دیگر در این مورد گریه مجالم نمیدهد بیشتر بنویسم و تا این زمان دیدار او را برای هیچکس نگفته ام مبادا که ریا شود و فقط که دیگر میگویم که از آن دیدار به بعد چون دیگر تا این لحظه او را ندیده ام تمام جگرم سوخته است ، واکنون به جبهه میروم تا پیروزی اسلام را نزدیک سازم و راه را جهت ظهور آن حضرتش بازسازم و امیدوارم که آن حضرت حکومتش را در زمان حیاتم ببینم (و ان حال بینی وبینه الموت) و خدایا اگر مرگ بین من و او حائل شد مرا از قبر خارج ساز هنگامیکه ظهور آن حضرت انجام گرفت در حالیکه کفن بر تن دارم و...(دعا را در ابتدا نوشته ام ).
سيد احمد پلارك فرزند سيدعباس متولد 1344 تهران و اصالتاً تبريزي است. در سال 66 عمليات كربلاي 8 در شلمچه به شهادت رسيد او افتاد و تن به كار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج ياري دهد. او در خيابان ايران ميدان شهدا و در محلهاي مذهبي زندگي ميكرد. مسجد حاج آقا ضيا آبادي (عليبنموسي الرضا (ع)) مأمن هميشگياش بود. اگرچه او را از بچگي ميشناختم، اما از سال 63 رفاقتمان شديدتر شد. وي دائماً به منطقه ميرفت و من از سال 65 به او ملحق شدم و از نزديك همراهيش نمودم. او فرماندهي آرپيجي زنهاي گردان عمار در لشگر 27 محمد رسولالله (ص) بود خالص و بيادعا». احمد مثل خيلي از شهداي ديگه بود. به مادرش احترام ميگذاشت به نماز اول وقت اعتقاد داشت، نماز شبش ترك نميشد هميشه غسل جمعه ميكرد، سورهي واقعه رو ميخوند و.... در كتاب خاطرات شهيد سيد احمد پلارك در قسمت بوي مزار شهيد، آمده است: از مزار اين شهيد (سيداحمد پلارك) كه در بهشت زهراي تهران در قطعه 26 رديف 32 شماره 22 قرار دارد بوي شميم گل ياس و عطر به مشام مي رسد كه شهيد سيداحمد پلارك را شهره كرده است. درباره علت اين موضوع تا به حال صحبت ها و نقل قول هاي فراواني شده است اما مادر شهيد اينگونه مي گويد: بوي مزار سيداحمد هيچ علتي جز لطف و فضل اللهي و رابطه ماورايي او با خدا و اولياالله ندارد و هيچ كس هم چيزي از اين رابطه نمي داند علتش را خدا مي داند و بس.
شهید محمدرضا حقیقی شهیدی که در قبر خندید
بسیجی شهید «محمد رضا حقیقی» بچه اهواز است .متولد 14 آذر 1344. زمانی که امام خمینی به نوکران پهلوی گفت «سربازان من هنوز در گهواره اند» محمد رضا کمتر از دو سال سن داشت. شب 21 بهمن 1364 ، یعنی در هفتمین سالگرد انقلاب اسلامی ، محمد رضا در منطقه عملیاتی «والفجر8»به شهادت رسید و فقط خدا می داند که چند روز بعد ، هنگام قرار گرفتن در قبر خویش ، این گونه لب به خنده باز کرد . جالب است بدانید که برادر او یعنی «محمود رضا حقیقی» (متولد 1346) هم در عملیات کربلای 4 به شهادت رسید ولی فرقش با برادر خود این بود که 14 سال بر سر سفره حضرت فاطمه زهرا (صاوات الله علیها) نشست و بقایای پیکرش پس از تفحص ، در کنار مزار برادرش در گلزار شهدای اهواز به خاک امانت داده شده تا در روزی دیگر ، به یمن ظهور حجت حق (عج) از خاک برآیند و از سازندگان جهانی عاری از ظلم و پلیدی باشند.
شهیدمحمدرضا شفیعی در 14 سالگی به جبهههای نبرد رفته و در عملیاتهای بسیاری شرکت میکند که چندین بار نیز مجروح میشود اما سرانجام در عملیات «کربلای 4» و پس از مجروح شدن، اسیر میشود که 11 روز پس از اسارت به دلیل عفونت شدید در ناحیه شکم به درجه شهادت نائل میشود.
جسد شهید «محمدرضا شفیعی» پس از شهادت آنچنان تازه و معطر میماند که صدام به سربازان خود دستور میدهد که جنازه این شهید را در برابر آفتاب قرار دهند تا پوسیده شود و وقتی این کار نیز به سرانجام نرسید دستور میدهد که بر روی پیکر این شهید اسید بپاشند که با این کار نیز آسیبی به بدن شهید نمیرسد و جسد تازه و معطر این شهید بعد از گذشت 16 سال به وطن میرسد.
مادر شهید می گوید: موقع دفن محمدرضا، حاج حسین كاشی به من گفت شما می دانید چرا بدن او سالم است؟ گفتم چرا؟
گفت:راز سالم ماندن ایشان چهار چیز است:
هیچ وقت نماز شب ایشان ترك نمی شد.
دائماً با وضو بود.
هیچ وقت زیارت عاشورا یش ترك نمی شد.
مداومت بر غسل جمعه داشت.
هر وقت برای امام حسین- علیه السلام- گریه می كرد، اشك هایش را به بدنش می مالید.
مادر شهید درباره ی موفقیت شهید می گوید: به امام زمان- عجّل الله تعالی فرجه الشریف- ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم می آمد، رفتن به جمكران را ترك نمی كرد.
جهت دیدن کلیپ ومباحث بیشتر به ادامه مطلب برو. . .
۱- حریم پاک:
عن النبى (ص) قال: … و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در ضمن حدیث بلندى مىفرماید:
کربلا پاک ترین بقعه روى زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعهها است والحق که کربلا از بساط هاى بهشت است.(۱)
۲- سرزمین نجات:
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: یقبر ابنى بأرض یقال لها کربلا هى البقعة التى کانت فیها قبة الاسلام نجا الله التى علیها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فى الطوفان.
پیامبر خدا (ص) فرمود: پسرم حسین در سرزمینى به خاک سپرده مىشود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازى که همواره گنبد اسلام بوده است، چنان که خدا یاران مومن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد .(۲)
۳- مسلخ عشق:
قال على علیه السلام: هذا… مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم ولا یلحقهم من کان بعدهم.
حضرت على علیه السلام روزى گذرش از کربلا افتاد و فرمود: اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانى که نه شهداى گذشته و نه شهداى آینده به پاى آنها نمىرسند.(۳)
۴- عطر عشق:
قال على علیه السلام: واها لک ایتها التربة لیحشرن منک قوم یدخلون الجنة بغیر حساب. (۴)
امیرالمومنین علیه السلام خطاب به خاک کربلا فرمود: چه خوشبویى اى خاک! در روز ..... بقیه در ادامه مطلب
در روز بيستم ماه مبارك رمضان سال چهلم هجرت كه آثار ارتحال بر آن حضرت ظاهر شد در اثر ضربت شمشير زهر آلود كه اشقى الاولين و الاخرين بر فرق سر مباركش وارد آورده بود، به فرزندش امام حسين (ع ) فرمود: شيعيانى كه بر در خانه اجتماع نموده اند اجازه دهيد بيايند مرا ببينند، وقتى آمدند اطراف بستر را گرفتند و آهسته به حال آن حضرت گريه مى نمودند.
حضرت با كمال ضعف فرمودند: سلونى قبل ان تفقدونى ولكن خففوا مسآئلكم .
(سئوال كنيد از من هر چه مى خواهيد قبل از آن كه مرا نيابيد و لكن سئوال هاى خود را سبك و مختصر كنيد).
اصحاب هر يك سئوالى مى نمودند و جواب هايى مى شنيدند.
از جمله سئول كنندگان صعصعة بن صوحان بود كه از رجال بزرگ شيعه و از خطباى معروف كوفه و از راويان عظيم الشاءن است كه علاوه بر علماى شيعه بزرگ از علماء اهل سنت حتى صاحبان صحاح روايت هاى او را از على (ع ) و ابن عباس نقل نموده اند.
صعصعه كه مورد توثيق همه است و مردى عالم و فاضل كه از اصحاب على (ع ) بوده به حضرت عرض كرد: (اخبرنى انت افضل ام آدم ؟)
مرا خبر دهيد شما افضل هستيد يا آدم ابوالبشر(ع )؟
حضرت فرمودند:
بقیه در ادامه مطلب:
تعداد صفحات : 4